تد به رابین میگه «گاهی عشق یعنی یه قدم بری عقب.» بعد رابین چرتوپرت خودش رو میگه و بعد تِد میگه «بهنظرم اگه یکی برات مهمه باید دنبال خوشحالی اون باشی. حتی اگه درنهایت خودت بیرون بمونی.» (ترجمۀ سریع دمدستی.) و خب حرف درستی میزنه، منتهی چیزی که در ادامۀ این قضیه و این استدلال مطرح نمیشه اینه که اگه شما بیرون بمونی (تنها گذاشته بشی یا هر چیزی) بهمرور اون اهمیتی که به طرف میدادی کمتر و کمتر میشه تا اینکه دیگه چیزی ازش باقی نمیمونه. هیچچیزی بهتر از خوشحالی کسی که دوستش داریم نیست، واقعاً، اما ما فقط آدمهای خودمون رو دوست داریم و اگه جا بمونیم ازشون، دیگه آدمهای ما نیستن.
آشنایی با مادر؟؟
دوسش دارم
سریال خیلی جذابیه.