فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

چهل

امروز از اون جمعه‌هاست که باید نفت ریخت روش و آتیشش زد و بالای جسدش رقصید و آخر سر هم روش شاشید. منتهی الآن ترتیب این لیوان چای رو می‌دم و شروع می‌کنم به بررسی کتاب‌های جدید واسه سفارش. بعد هم ترجمه و ارسال و تمام.

نظرات 1 + ارسال نظر
Queen Ghost سه‌شنبه 6 مهر 1400 ساعت 10:18

چه توصیف زیبا و به جایی. به خاطر سپردمش واسه همه‌ی روزهای بد.

امیدوارم هیچ‌وقت لازمت نشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد