فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

شصت و هفت: دو از دو

آقا بعد از هزار سال painkiller گذاشتم. رفته بودم بیرون و همبرگر خریدم واسه شام، حالا دارم سیب‌زمینی خلال می‌کنم و زیدی هم تو راهه. نمی‌دونید چه حس عجیبیه. نمی‌دونید من چه عشقی به این آلبوم دارم. انگار mother-ship داره صدام می‌زنه. الآن تو اون عالمی‌ام که اگه ازم بپرسید مُفاکه یا Judas Priest، به‌تون بگم put your hands together baby. این دومین شبِ این آخرین زمستون قرنه که داره روز مزخرفش رو رستگار می‌کنه. به امید این‌که ادامه پیدا کنه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد