فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

بیست و هفت: ---

نه، اشتباه نمی‌کنم. این بیست و هفتمین یادداشت امسالمه. یادداشت قبلی برای همیشه بین چرک‌نویس‌ها می‌مونه چون حوصله ندارم تمومش کنم. دربارۀ ایشی‌گورو و حافظه و هنرمندی از جهان شناور و یافته‌های نوروساینس دربارۀ حافظه و حرف اون دوستم بود (فرزند شهید) که به‌ش گفته بودن بیا توی یه مستندی دربارۀ یه شهید دیگه از خاطرات پدرت درباره‌اش بگو و این هم برگشته بود گفته بود من به خاطرات خود آدم‌ها از خودشون هم اعتماد ندارم، چه برسه به خاطرات یکی دیگه ازشون. خیلی دلم براش تنگ شده. آخرین عشق زندگی‌م و آخرین کسی که تلاش می‌کرد من رو بفهمه. 

امروز تعطیل حقّی دارم پس از یک هفته کار سخت. کمی بیش‌تر خوابیدم و بعد از بیداری احساس نیاز زیادی داشتم به خوندن فیه ما فیه. این هم زکاتش:

مرا امیر پروانه گفت اصل عمل است. گفتم کو اهل عمل و طالب عمل تا به ایشان عمل نماییم؟ حالی تو طالبِ گُفتی، گوش نهاده‌ای تا چیزی بشنوی و اگر نگوییم ملول شوی. طالب عمل شو تا بنماییم. ما در عالم مردی می‌طلبیم که به وی عمل نماییم. چون مشتریِ عمل نمی‌یابیم، مشتری گُفت می‌یابیم. به گفت مشغول‌ایم و تو عمل را چه دانی چون عامل نیستی؟ به عمل عمل را توان دانستن و به علم علم را توان فهم کردن و به صورت صورت را [و] به معنی معنی را. چون در این ره راه‌رو نیست و خالی است، اگر ما در راه‌ایم و در عمل‌ایم چون خواهند دیدن؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد