فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

سی و دو: Good night and good luck

دیدی یه وقت‌هایی حوصله نداری، یا سرت شلوغه و وقت نداری،  یا تنبلی و هرچی هست و نیست رو ول می‌کنی روی میزت و بعد به خودت می‌آی می‌بینی زیر کوهی از کاغذ و کتاب و دفترچه باید دنبال اتود لامی قرمز هفت‌دهمت بگردی چون با هیچ‌چیز دیگه‌ای جز اون نمی‌تونی درس بخونی؟ بعد کمر همّت می‌بندی و شروع می‌کنی میز رو از هرچیز غیرضروری پاک می‌کنی و بعد، وقتی می‌شینی پشتش چشم‌هات برق می‌زنه و همه‌چی راحت‌تر و سریع‌تر جریان داره؟ من همین رو نیاز دارم الآن. میزی که دیگه هیچ گزینه‌ای روش نیست. حالا وقتشه یه نفس عمیق بکشی و بگی حالا بیاید از اول مذاکره کنیم. آل د ریسپکت تو هاروی اسپکتر. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد