فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

سی و هفت:

تو یکی از همون اپیزودهای اول فرندز، چندلر از یه دختری خوشش می‌آد و مانیکا به‌ش می‌گه، «پاشو برو پیشش و باهاش قرار بذار.» چندلر یه پوزخندی می‌زنه که یعنی برو بابا دلت خوشه. بعد مانیکا می‌پرسه، «مگه بدترین اتفاقی که می‌تونه بیفته چیه؟» چندلر هم، با همون طنز آمیخته به کنایۀ همیشگی جواب می‌ده، «ممکنه بمیرم.»

همین مردن که این‌قدر worst case scenario ئه، خودش یه پا desired outcome ئه. هرچی اضافه کنم از بار آموزشی یادداشت کم می‌کنه. فلذا، بدرود عزیزان.

نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو شنبه 25 تیر 1401 ساعت 09:22 https://lemonn.blogsky.com

خب نظر من همیشه به مانیکا نزدیکتره.

تو این مورد خاص من هم باهاش هم‌نظرم.

Mileena جمعه 10 تیر 1401 ساعت 23:30 http://mileena.blogsky.com

این داستان رو از خودت دراوردی یا برای فیلم یا انیمیشن خاصی هست

خب اگه نفهمیدی یه دور دیگه بخون. دو دور دیگه بخون. سه دور دیگه بخون. شاید تو بدی. دیر اومدی نخواه زود برو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد