جورج برناد شاو هم یه وقتی گفته «زندگیای که سراسر وقف اشتباهکردن شده شرافتمندانهتر و مفیدتر از زندگیایه که وقف هیچچیز نشده.» اگر این حرف نتونه تکونتون بده، هیچی نمیتونه. بر خود نماز میّت بخوانید.
واا منکه تو زندگی اشتباه زیاد کردم و از رو همین اشتباها اتفاقا درسای زیادی گرفتم، بعضی درسا هم سخت ناامید کننده بودن برام.. و حتی باعث شدن به این نتیجه برسم که تو همچین جای لجنی چرا اصن باید زندگی کرد و هِی با ابلهان و بیشعوران، ک ماشالله کمم نیستن، سروکله زدಠ ͜ʖ ಠ
بنظرم جمله ی درستیه. نمیخوام مثل دوستمون تعمیمش بدم به بزهکاری و اینها. توی همین حالت عادی زندگی اگر جرات نکنی و خیلی کارها رو انجام ندی واقعا افتخارآمیز نیست! در نهایت فقط یه تنبل مسخره و ترسویی که نشسته ببینه بقیه چیکار میکنن و هی حسرتشون رو بخوره. (نمونه ش رو دیدم!)
خب صادقانه دلم میخواست بدونم جوابت چیه. چون تهِ بازی در هر صورت برد با من بود. چون یا واقعاً درست میگم با متوجه اشتباهم میشدم و یه چیزی یاد میگرفتم (جدی میگم و شعار نمیدم) منتها اصرار بیخود هم نمیکنم دیگه. میفهمم وقتایی حوصلهاش نیست دیگه گیر بیخود نباید داد. لذا حله.
آره قطعاً تنبلی دومی ازش قدیس نمیسازه و شاید هم به قول ممکنه درندهخوتر هم باشه. ولی پس فکر کنم ما از اساس، تعریفمون از شرافت با هم متفاوته. طبق این دیدگاه تو، هیتلر شریفترین آدم دنیا بود، که البته اجازه بده نپذیرم. بله باعث شد مطالعات بسیار جالبی انجام بشه، اما این دلیل نمیشه بهش بگیم شریف. باز مثلاً راسکولینکف یه نیت خیری داشت، میشه گفت طرف از رو شرافتش دچار خشم شده و زده یکی رو کشته. و یه جورایی اصل مکافاتش همون شرافتش بود که راحتش نمیذاشت. منتها باز هم این دلیل نمیشه به هر آدم شروری که جنایت میکنه بگی شریف، چون داده و تحلیل به جامعهاش اضافه میکنه. میدونی یه جورایی این بدترین راه افزایش مطالعه و تحلیل دربارهٔ شرارت و جنایته. برای افزایش امنیت یک جامعه نیازی به انجام شرارت و جنایت نیست. واسه مطالعه و تحلیل هم میشه از تجربهٔ تاریخی همون جامعه یا تجربههای در حال وقوع جوامع دیگه استفاده کرد. در کل این عجیبه که بیای شر بسازی تا داده و تحلیل به جامعهات اضافه کنی و آدم شریفی هم باشی. میشه تو تین زمینه دادهها رو آدمای غیرشریف ایجاد میکنن. چه طولانی شد کامنتم.
این بازی سالها میتونه ادامه پیدا کنه. منتهی با اجازهات من ازش خارج میشم. نه هیتلر کارهاش اشتباهی بوده نه سایر جنایتکارهای تاریخی و کنونی. گزاره بهقوت خودش باقیه. احتمالاً روی صحبتش با تو نیست.
ببین با مفهموم کلی جمله موافقم. از این نظر که یه تصمیمی بگیری، انجامش بدی و بعد بفمهی اشتباه کردی، بهتر از اینه که یه ترسو باشی و حرکتی نکنی. ولی شرافت و اینا رو کمی مبالغه کرده که اشکالی نداره، چون منجر اثرگذاری بیشتر جمله شده. +عذر میخوام که دخالت میکنم. ولی با این منطق داده و آمار اگه نگاه کنیم. دومی حداقل با تنبلیش از آمار قتل، قاچاق و تجاوز کم کرده و بر میزان امنیت جامعهاش افزوده یا اقلاً میران امنیت رو کاهش نداده. جدی گمونم این شرافتمندانهتره.
برداشتت اشتباهه بهنظرم. اتفاقاً اولی با قتل و تجاوز و قاچاق بر امنیت جامعهاش افزوده، چون دست به عملی زده که درنهایت منجر به شناخت علل و انگیزهها و زمینههای عمل مجرمانه میشه و براساس این دادهها و دادههای سایر خلافکارها، پلیس و غیره میتونن بهتر امنیت جامعه رو تأمین کنند. کما اینکه دومی بهوقتش از همۀ اینها ممکنه درندهخوتر باشه چون هیچوقت محک نخورده.
خب حقیقتا برناد شاو شر گفته، زندگی یه قاتل متجاوز قاچاقچی که همه اینارو از سر اشتباه کرده باشه کجا شرافتمندانه تر از زندگی یه تنبل گشاد افسرده است؟ زندگی این دومی رقت بار هست اما لااقل نریده به زندگی بقیه.
حتی زندگی همین آدم - هرچند قبول ندارم که همهش از سر اشتباه باشه - بهتره از زندگی دومی، چون حداقل از قبلش یه سری دادۀ آماری و تحلیلی به جهان اضافه میشه، دومی چی؟ فقط چس و گوزش به جهان اضافه میشه. گزاره بهقوت خودش باقیست.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واا منکه تو زندگی اشتباه زیاد کردم و از رو همین اشتباها اتفاقا درسای زیادی گرفتم، بعضی درسا هم سخت ناامید کننده بودن برام.. و حتی باعث شدن به این نتیجه برسم که تو همچین جای لجنی چرا اصن باید زندگی کرد و هِی با ابلهان و بیشعوران، ک ماشالله کمم نیستن، سروکله زدಠ ͜ʖ ಠ
:))
الآن چی شد؟
اشتباه خوبه یا بد؟
چه جالب تقریباً در یک زمان پستی با مفهوم مشابه داشتیم. واژه شرافتمندانه واقعاً بهترین توصیف برای زندگیایه که تمام جوانبش تجربه شده.
بزن قدش پس.
بنظرم جمله ی درستیه. نمیخوام مثل دوستمون تعمیمش بدم به بزهکاری و اینها.
توی همین حالت عادی زندگی اگر جرات نکنی و خیلی کارها رو انجام ندی واقعا افتخارآمیز نیست! در نهایت فقط یه تنبل مسخره و ترسویی که نشسته ببینه بقیه چیکار میکنن و هی حسرتشون رو بخوره. (نمونه ش رو دیدم!)
آره، آفرین.
No guts no glory
خب صادقانه دلم میخواست بدونم جوابت چیه. چون تهِ بازی در هر صورت برد با من بود. چون یا واقعاً درست میگم با متوجه اشتباهم میشدم و یه چیزی یاد میگرفتم (جدی میگم و شعار نمیدم) منتها اصرار بیخود هم نمیکنم دیگه. میفهمم وقتایی حوصلهاش نیست دیگه گیر بیخود نباید داد. لذا حله.
بینامتنیت.
چندوقت اخیر چندتا از نمایشنامههاشو خوندم و از خردش شگفت زده شدم فک میکردم فقط جوک میگفته
خیلی خردمنده :))
یاد نماز میت دانشور افتادم که تو نوبته. خوندهی؟
نه بالی. اگه خوندی و خوب بود توصیه کن.
آره قطعاً تنبلی دومی ازش قدیس نمیسازه و شاید هم به قول ممکنه درندهخوتر هم باشه.
ولی پس فکر کنم ما از اساس، تعریفمون از شرافت با هم متفاوته. طبق این دیدگاه تو، هیتلر شریفترین آدم دنیا بود، که البته اجازه بده نپذیرم. بله باعث شد مطالعات بسیار جالبی انجام بشه، اما این دلیل نمیشه بهش بگیم شریف.
باز مثلاً راسکولینکف یه نیت خیری داشت، میشه گفت طرف از رو شرافتش دچار خشم شده و زده یکی رو کشته. و یه جورایی اصل مکافاتش همون شرافتش بود که راحتش نمیذاشت. منتها باز هم این دلیل نمیشه به هر آدم شروری که جنایت میکنه بگی شریف، چون داده و تحلیل به جامعهاش اضافه میکنه. میدونی یه جورایی این بدترین راه افزایش مطالعه و تحلیل دربارهٔ شرارت و جنایته. برای افزایش امنیت یک جامعه نیازی به انجام شرارت و جنایت نیست. واسه مطالعه و تحلیل هم میشه از تجربهٔ تاریخی همون جامعه یا تجربههای در حال وقوع جوامع دیگه استفاده کرد. در کل این عجیبه که بیای شر بسازی تا داده و تحلیل به جامعهات اضافه کنی و آدم شریفی هم باشی. میشه تو تین زمینه دادهها رو آدمای غیرشریف ایجاد میکنن.
چه طولانی شد کامنتم.
این بازی سالها میتونه ادامه پیدا کنه. منتهی با اجازهات من ازش خارج میشم. نه هیتلر کارهاش اشتباهی بوده نه سایر جنایتکارهای تاریخی و کنونی. گزاره بهقوت خودش باقیه. احتمالاً روی صحبتش با تو نیست.
ببین با مفهموم کلی جمله موافقم. از این نظر که یه تصمیمی بگیری، انجامش بدی و بعد بفمهی اشتباه کردی، بهتر از اینه که یه ترسو باشی و حرکتی نکنی. ولی شرافت و اینا رو کمی مبالغه کرده که اشکالی نداره، چون منجر اثرگذاری بیشتر جمله شده.
+عذر میخوام که دخالت میکنم. ولی با این منطق داده و آمار اگه نگاه کنیم. دومی حداقل با تنبلیش از آمار قتل، قاچاق و تجاوز کم کرده و بر میزان امنیت جامعهاش افزوده یا اقلاً میران امنیت رو کاهش نداده. جدی گمونم این شرافتمندانهتره.
برداشتت اشتباهه بهنظرم. اتفاقاً اولی با قتل و تجاوز و قاچاق بر امنیت جامعهاش افزوده، چون دست به عملی زده که درنهایت منجر به شناخت علل و انگیزهها و زمینههای عمل مجرمانه میشه و براساس این دادهها و دادههای سایر خلافکارها، پلیس و غیره میتونن بهتر امنیت جامعه رو تأمین کنند.
کما اینکه دومی بهوقتش از همۀ اینها ممکنه درندهخوتر باشه چون هیچوقت محک نخورده.
خب حقیقتا برناد شاو شر گفته، زندگی یه قاتل متجاوز قاچاقچی که همه اینارو از سر اشتباه کرده باشه کجا شرافتمندانه تر از زندگی یه تنبل گشاد افسرده است؟ زندگی این دومی رقت بار هست اما لااقل نریده به زندگی بقیه.
حتی زندگی همین آدم - هرچند قبول ندارم که همهش از سر اشتباه باشه - بهتره از زندگی دومی، چون حداقل از قبلش یه سری دادۀ آماری و تحلیلی به جهان اضافه میشه، دومی چی؟ فقط چس و گوزش به جهان اضافه میشه. گزاره بهقوت خودش باقیست.