فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

44: my fourfour makes sure all your kids don't grow

آلبرتو موراویا تو مصاحبه‌اش با پاریس ریویو یه جملۀ جالب گفته بود بدین قرار که آدم بعضی روزها از خواب بیدار می‌شه و می‌خواد علیه همه‌چیز قیام کنه. یادم نیست دقیقاً چند سالم بود، شاید بیست و یک یا بیست و دو سال، که این مصاحبه رو خوندم و این حرفش هیچ‌وقت ازم جدا نشد. فاصله‌اش باهام کم یا زیاد می‌شد، ولی هیچ‌وقت کلاً فراموشش نکردم، یا نگفتم بذار از این فاکتور بگیرم. تو این بازۀ چهارده، پونزده‌ساله، گاهی خیلی به‌ش فکر کردم. بعضی وقت‌ها این شوریدن علیه همه‌چیز اوجب واجباته.
پریشب عکس‌های قدیمی‌م رو تماشا می‌کردم، عکس‌هایی که خودم گرفته بودم از آدم‌ها و سفرها و مناظر و غیره. و عکس‌های خودم. عکس‌هام با خواهرم. با خانواده‌ام. با علی. دریا دریا خاطره، دریا دریا زندگی. تو چه شراطی. با چه آدم‌هایی. از پس چه هفت‌خوان‌هایی. و می‌کردیم. و می‌رفتیم. و می‌زدیم جرررررررر می‌دادیم جاده رو با موزیک.
دیشب خواب شری رو دیدم. چه خوابی بود پسر، وه که چه خوابی. می‌دونم البته چرا خوابش رو دیدم. هر وقت با یه دکتر جدید آشنا می‌شم، یه دور همه‌چی مرور می‌شه برام. و باز با یه دکتر آشنا شدم، و همون اول به‌ش گفتم بذار با خیال راحت برینم به علوم طبیعی و محدودیت‌هاش در فهم جهان طبیعی و زندگی، به‌طور کلی. و طرف فکر کرد مسلمون دوآتیشه‌ام و شروع کرد گیف و میم الحادی فرستادن :)))
و یه دور دیگه سر اون ریدم به‌ش و بعدش اوضاع عادی شد بین‌مون.
بعد از این توییت‌هایی برام فرستاد که خودزنی‌های محرم رو مسخره می‌کنن. یه دور دیگه هم سر اون ریدم به‌ش (واقعاً عاشق میشل فوکو شدم که ابزار ریدن به زامبی‌های گفتمان فرادست رو در اختیارم گذاشته) و بعد دیگه فهمید با کی طرفه و ماست‌ها رو کیسه کرد و دختر گل بابا شد.
خسته‌ام از نایس و گوگولی بودن. خسته‌ام از وانمود کردن. می‌خوام بذارم هیولا بیاد بیرون سرک بکشه بعد از سال‌ها اسارت. می‌خوام علیه همه‌چی قیام کنم.
مرسی آلبرتو.
نظرات 5 + ارسال نظر
samar پنج‌شنبه 20 مرداد 1401 ساعت 10:53 https://glassbubbles.blogsky.com

قسمتی که از مرور کردن خاطرات گفتی و جمله اخر خیلی خوب بود چون بعضی وقتا دلم می خواد خودم از خودم بیام بیرون بزنم رو شونه ام بگم بابا این همه داستان و ماجرا و چاه و راه و کج و مستقیم اومدی هر کی بود بریده بود, سخت جون بودی نمی دونستی.
ولی طبق تجربه زیست شده بگم من خیلی نایس بودم و سعی کردم دلپذیری پیشه کنم, بعد چند سال زدم تار و مار کردم و الان مرحله بعدم (به گمونم) هیچ کدومو نمی خوام ! اگه نایس باشم بیشتر حس دست انداختن و سربه سر کسی گذاشتن داره اگه اون روی دیگه رو نشون بدم بعد میبینم ارزش اون انرژی تار و مار کردنو نود درصد اوقات قضیه نداره.
خلاصه همیشه اپشن c هم هست

ببین درنهایت وقتی خوب نگاه کنی ارزش تارومار کردن ندارن. مهم همون قیام دائمی برای زنده‌نگه‌داشتن ارزش‌های خودته، به‌نظرم.

سو سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 22:56

یک بازه‌ی یکی، دو ساله که فکر کنم تا همین چند وقت پیش هم ادامه داشت منم از نایس و گوگولی بودن خسته بودم اما الان ورق برگشته با خودم می‌گم دست از این قیام‌گری بردار. خلاصه که امان از انسان (((:

Trapped inside this OCTAVARIUM

لیمو دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 11:29 https://lemonn.blogsky.com/

دقت نمیکنی ها
اینی که گفتم جواب سوالت بود وگرنه که ما آزموده‎ایم در این شهر بخت خویش. ولمون کن دیگه تو همین ساختمون زندگی میکنیم

ها :))
خوبه چرخش برات بچرخه.

لیمو یکشنبه 9 مرداد 1401 ساعت 08:39

اول اینکه من بلد نیستم از این پیام بانمکایی که شما میذاری بذارم.
برای سوال هم باید بگم این شکلیه که مثلا در جوابِ جوابِ شما به کامنت من : آره واقعا باید کوبید، بساز بفروش خوب سراغ داری؟ من جونش رو ندارم!

:))) آره یه خوبش رو سراغ دارم 60 به 40 می‌سازه.

لیمو شنبه 8 مرداد 1401 ساعت 09:31 https://lemonn.blogsky.com/

دیشب اتفاقا در پس اتفاقاتی دل زده بودم به دریای گذشته‎ها و یه لحظه به خودم اومدم گفتم واقعا این من بودم؟ دارم داستان میگم؟ چرا انقدر عجیبه؟! یه جاهاییش رو اصلا دقت میکردم ببینم واقعا اتفاق افتاده بوده یا دارم از تخیل کمک میگیرم!
و در ادامه باید بگم که نه، دیگه جون قیام کردن ندارم. تظاهر نمیکنم اما دیگه فکر درست کردن هیچی و هیچکی و حتی اذیت کردن نیستم. حس میکنم 892 سالمه و میخوام فقط زندگی کنم، همین.

حالا من برعکس تو توی اون عکس‌ها و خاطرات و اتفاقات خودم رو می‌بینم و امروز توی آینه، کسی رو که واقعاً نمی‌شناسمش.
زندگی بعضی وقت‌ها به لعنت خدا نمی‌ارزه و باید کوبید ویلایی ساخت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد