همیشه از اینکه ایمیل پرتوپلا یا تبلیغی برام بیاد، یا بهطور کلّی خبرنامه بیاد تو اینباکسم بدم میاومده. الآن که یه ایمیل کاری جدید دارم که بالضروره باهاش تو تعداد زیادی خبرنامه ثبتنام کردم، میبینم واقعاً حق دارم و یکی از چندشآورترین چیزهای این دنیای کوفتی ما، دریافت نامههاییه که رغبتی به بازکردنشون نداری. منتهی این وسط نومههای نیویورکر و لاندن ریویو آو بوکس رو همیشه باز میکنم ببینم چیه (هرچند در ماه فقط سه تا مقاله رو مجانی میتونی بخونی و بقیهاش پولیه؛ پول آنچنونیای هم نیست و من درجا حاضرم بدم منتهی با چی؟ چند وقت پیش اشتراک 12 شمارۀ لاندن ریویو آو بوکس تخفیف خورده بود شده بود فقط یک پوند ناقابل. کارد میزدی خونم نمیریخت ازفرط عصبانیت. بگذریم.) دیروز نیویورکر یه جواهر از تو آرشیوش کشیده بود بیرون دربارۀ حمام و مجانی گذاشته بود ملّت کیف کنن. فلذا کیف کردم. نکتۀ اخلاقی هم اینکه فقط یکی، نهایت دو تا، از میان صد و خردهای نشریه، میشن الآربی یا نیویورکر.نتیجۀ اخلاقیتر حتی اینکه برید اونها رو بخونید بهجای چرندیات هذیانگون سر صبح من، محض رضای خدا.
زبان در حد صفرم
خیلی لازم شده جدیداً
من که هر وقت این گاردینو باز کردم گفت یه کمکی به ما بکن
من حاضرم جونم رو فدای گاردین کنم پول چه ارزشی داره؟ بهمحض اینکه پام برسه به جهان آزاد هفتهای 25 یورو کمک میکنم بهش.
یکی از تفریحات من خالی کردن ایناباکسم از این ایمیلهاست.
تو باید خیلی خوشبخت باشی دیگه :))