فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

فکر می‌کنم به‌ش

ولی شاید اصلاً فکر نکردم به‌ش

سه

وسوسه‌ام که دیگه بی‌پرده بنویسم و خودسانسوری نکنم. منتهی فکر می‌کنم این‌جا جاش نیست و رومون هم به روی هم باز نیست و همون بهتر که تو دفترهایی بنویسم که تو کشو نگه می‌دارم و بعید می‌دونم میکاسا هم بره سر وقتشون. یه آهنگی هم باب دیلن داره که یکی از نکته‌هاش معنای مد نظرم رو خیلی خوب افاده می‌کنه منتهی حوصلۀ توضیح دادنش رو ندارم. برنامۀ امسال هم از تراپی تغییر کرد به یوگا. بگردم یه مربی یوگای خوشگل پیدا کنم.

نظرات 6 + ارسال نظر
Morph شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 03:17

ادم تو وبلاگشم خود سانسوری کنه کجا نکنه؟

اوصیکم به خودسانسوری فی کُل عرض.

لیلی دوشنبه 7 فروردین 1402 ساعت 22:37

پس تراپی رو رها کن

باشه. ولی قول می‌دم اگه یکی رو پیدا کردم که دیدم سرش به تنش می‌ارزه حتماً خودم رو می‌سپارم به‌ش. حالا هرکدوم از این‌ها بود.

لیلی دوشنبه 7 فروردین 1402 ساعت 10:04

می‌فهمم.گاهی آدم دنبال افراد نخبه می‌گرده. جامعه به تئوریهای روانشناسی از جنبه درمانی نگاه می‌کنه. مثلا تو به افکار لکان علاقه داری و معتقدی لکان می‌تونه درمانگر خوبی هم باشه که شاید نباشه واقعا.رویکردهای درمانی موثر در این مورد یا CBT است یا ACT.اینها رو هم هرکس مدرک معتبری داره بلده.نیاز به فروید و یونگ و لکان نیست. خودت هم می‌تونی کتابهاش رو شروع کنی خودآموز.

عزیز دلم من روان‌کاو می‌خوام نه روان‌شناس یا روان‌پزشک. اون هم نه از این روان‌کاوهای بالینی پیرو انجمن روان‌کاوی آمریکا و گایدلاین‌هاش. یه روان‌کاو فرویدی یا لکانی که بتونم باهاش به اون روشن‌ضمیری‌ای برسم که بدونم چرا دارم جفتک می‌ندازم. وگرنه اگر بحث افسردگی و کوفت و زهرنار باشه می‌تونم با پروزاک یا آسنترا و این‌ها حلش کنم. نمی‌دونم چرا نمی‌تونم این مفهوم رو برسونم درست. شاید دارم اشتباه می‌گم.
اولین چیزی که می‌سنجم توی جلسه تلاش طرف برای مدیریت محتواست و خب تا الآن ندیدم هیچ‌کدومشون بلد باشن. چیزی که من دیدم این بوده که تراپیست‌ها پیش‌فرض‌هاشون رو سوار آدم می‌کنن.

samar یکشنبه 6 فروردین 1402 ساعت 23:06 http://glassbubbles.blogsky.com

میپرسم اگه خبری به دستم رسید بهت میگم, ولی به عنوان راه حل سریع پشنهاد میدم چندتا جا پیدا کن و هر کدومو سه-چهار جلسه برو ببین فضا و مربی حس خوبی داره یا نه. برای من واقعا نقطه عطف زندگیم بود و کلا به این نتیجه رسیدم ورزش باید کاملا مناسب شخصیتت باشه تا نتیجه بگیری جسما و روحا
محرم اسرار که جا نداره خودش باید پیدا شه ولی اومدیم نشد بعد تکلیف چیه!

مرسی. درکل باید خیلی جذاب باشه یوگا.
به‌نظر من محرم اسرار ساختنیه نه یافتنی.

لیلی همیشه قلابی یکشنبه 6 فروردین 1402 ساعت 23:02

خودافشاگری زیادی هم آدم رو در موضع تدافعی قرار میده. یوگا هم باید خوب باشه ولی یوگا یوگاست و تراپی تراپی و مثل اینه که آدم جای آب ،هوا بخوره.دو تاش برای سلامت خوبه ولی جایگزین هم نیست.

به ولای علی قسم اگر اون تراپیستی که می‌خوام رو پیدا کنم می‌رم پیشش. خسته شدم از تست‌کردن آدم‌های مختلف بدون نتیجه.

samar یکشنبه 6 فروردین 1402 ساعت 11:03 http://glassbubbles.blogsky.com

چه خوب راهکار پیدا کردی اونم چه راه جذابی! من پنج سال آشتانگا و پاور یوگا کار میکنم و قبل اینکه کار کنم از مخالفای سرسختش بودم و گارد داشتم, صادقانه بهت بگم از توی چاه فاضلابی که دست و پا میزنم یوگا کشوندم بیرون ولی پروسه طولانی بود. طبق تجربه بهت پیشنهاد میدم حتما مربی انتخاب کن که رزومه کاریشو دقیق بدونی و کارش مورد تایید باشه چون خیلی الان همه زدن تو این کار و ترند شده و امکان آسیب جسمی میره بالا . کلا زده میشی ازش
خودسانسوری ؟! مگه چقد آدمیزاد زمان داره که بخواد از کنار خودش کات کنه

خب اگه مربی خوبی می‌شناسی تو تهران معرفی کن. برام مهم نیست چقدر طول می‌کشه، ولی می‌خوام این راه رو برم یا در واقع طی طریق کنم و مداومت داشته باشم. یکی رو می‌خوام که از قدم اول باهام باشه، یعنی حتی از انتخاب تشک یوگا و لباس مناسبش تا آخر :))
خودسانسوری بد است ولی محرم اسرار کجاست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد